کد خبر: آداب-طبّ-و-پزشکی-در-اسلام-با-مختصری-از-ت
۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۲۲

آغاز پیدایش دانش پزشکی

در اینکه دانش پزشکی کجا و چگونه آغاز شده، میان مورخان گفتگوست . برخی برآنند که ساحران و جادوگران «یمن» و بعضی گویند ساحران و مغان «ایرانی»، علم پزشکی را پایه ریزی کرده اند. عده ای دیگر براین باورند که نخستین پایه گذاران دانش پزشکی، «مصریان» بوده اند. پاره ای دیگر «هندیان» یا «یونانیان باستان» و یا «کلدانیان» را بانیان دانش پزشکی پنداشته اند. و به کلدانیان منتسب است که بیماران خویش را در کوچه ها و گذرگاهها می نهاده اند به این امید که کسی او را ببیند که خود پیشتر به این بیماری دچار شده و شفا یافته است، در نتیجه او را مدد نماید. آنان اعلامیه ای حاکی از این قصه، بر الواحی نوشته و در هیاکل خویش می آویخته اند. از این روست که پزشکی نزد آنان، در زمره اعمال خاصّ کاهنان بوده است.(2)
لکن «ابن ابی اصیبعه» بر آن است که: نمی توان اختراع این دانش را به اقلیم یا مملکتی معین و یا ملتی خاص نسبت داد؛ زیرا چه بسا ملتی که اکنون منقرض شده و بدین دانش مجهز بوده است و امروز اثری از آن به جای نمانده باشد و پس از مدتی، این علم در ملتی دیگر ظهور یافته، ولی نزد آنان رو به انحطاط گذاشته و فراموش شده است و سپس از طریق این ملت، به ملتی دیگر سرایت کرده و در میانشان ظهور یافته و از این رو، اختراع و اکتشاف این دانش به اینان نسبت داده شده است.(3)
نظریه دیگری نیز هست که مبدأ فن پزشکی، «وحی و الهام» است. شیخ مفید1 گوید: «پزشکی، دانشی است صحیح و وجودش به اثبات رسیده و طریق نیل به این دانش، «وحی» است . این علم را علما از انبیا اخذ نموده اند، چرا که طریقی برای دست یافتن به حقیقت بیماری نیست جز طریق سمع، و راهی برای نیل به معرفت دارو نمی باشد جز به توفیق ...».(4)
البته در تأیید این رأی، دلایل و شواهدی آورده اند که مجال ذکرشان نیست و برای اطلاع از آنها می توان به منابع مربوطه مراجعه کرد.(5)
ولی به اعتقاد ما سابقه طب به زمانی برمی گردد که انسان بر کره خاکی پای نهاده است از همان زمان، انسان درد و بیماری را در فراروی خود مشاهده کرده و به فضل الهام الهی، به شناخت بسیاری از وسایلی که به نوعی داروی درد او بود، موفق گشت؛ چنانکه می توان ملاحظه کرد که بسیاری از روشهای درمانی اگر چه - چنانکه شیخ مفید بر آن است - از طریق ارشاد و راهنماییهای پیامبران بر انسان معلوم گشته اند، لکن همه آنها چنین نبوده اند، بلکه از طریق تجربه، تصادف و اندیشه بعد از آگاهی بر طبایع اشیا آن چنان که ملموس و روشن است هم بوده است. هر چند «ابن ابی اصیبعه» در آغاز بحثش از دشواری انتخاب رأیی در این زمینه سخن گفته است اما چنین احساس می شود او به نظریه مذکور گرایش دارد.(6)

رابطه علم پزشکی با سحر و کهانت

محققی که در تحقیق خویش به تاریخ ملل مراجعه می کند، خواهد یافت که میان پزشکی و سحر، رابطه ای تنگاتنگ و محکم وجود دارد. چرا که آنان بیماران خود را با سحر و جادو معالجه می کرده اند. شخص جادوگر، نزدشان، پزشکی بوده است که به نیروی جادوی خویش، بیمار را معالجه و درمان می کرده؛ چنانکه کاهنان نیز بیماران را این چنین درمان می کرده اند.
البته اینان به واسطه تضرع و توسل در برابر الهه خود، شفای بیمار را می جسته اند. از این رو، علم پزشکی از جمله علوم اختصاصی کاهنان در این دوره ها بوده است.(7)
پیش از این، اشاره شد که بسیاری از محققین، اختراع این دانش را به کاهنان بابل، ایران، یمن و غیر آن نسبت داده اند. و در بحثهای آینده شواهدی خواهیم آورد که براین حقیقت اشاره دارند .

نویسنده : جعفرمرتضی حسینی عاملی

منبع:www.ghadeer.org

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha