به گزارش گروه بینالملل طبنا(خبرگزاری سلامت)، چند هفته قبل روزنامه آمریکایی «نیویورکتایمز» بخشهای مهمی از کتاب «ام بی اس: به قدرت رسیدن محمد بن سلمان» را منتشر کرده که «بن هوبارد» نویسنده آن٬ مدیردفتر این روزنامه در بیروت است.
این کتاب در چندین فصل به چاپ رسیده است و جنجال و سرو صدای زیادی نیز به پا کرد.
فصل1-به قدرت رسیدن شاهزاده جوان سعودی
محمد بن سلمان فرزندن ششم بیست و پنجمین پادشاه سعودی است.
پاییز سال 2017 سرمایهداران بینالمللی و بازرگانانی و میلیونرها و میلیاردرها برای حضور در یک اجلاس اقتصادی بزرگ موسوم به «داووس صحرا» وارد ریاض شدند؛ این امر به آن دلیل صورت گرفت تا این تصور ایجاد شود که کنفرانس مذکور در ادامه کنفرانسهای سالیانهای است که سرمایهداران از نقاط مختلف جهان در کوههای آلپ سوئیس برگزار میکنند؛ اما سعودیها از برگزاری این کنفرانس هدف متفاوتی داشتند و آن این بود که سرمایهگذاران را قانع کنند تا به شکل ویژهای برای سرمایهگذاری روی عربستان حساب باز کنند.
هنگام فرارسیدن زمان سخنرانی شاهزاده جوانی که ثروتمندترین کشور جهان عرب را اداره میکند٬ تالار با شکوهی با حضور سرمایهداران بینالمللی و بازرگانانی و میلیونرها و میلیاردرها آماده شد که حاضران زیر لوسترهای بزرگ کریستال نشسته بودند.
عربستان با جدیت تمام در تلاش بود تا هزاران مهمان خود را قانع کند که هرگونه تصور منفی آنها از این کشور نادرست است؛ عربستان سعودی همانطور که به این سرمایهگذاران ابراز داشت٬ در دورههای اخیر دچار تغییرات قابل توجهی شده و در حال خروج از فرهنگ گذشته خود به عنوان یک کشور اسلامی محافظهکار و سنتی است.
از گذشته تاکنون عربستان سعودی با دو عنوان مشهور بوده است: نفت و اسلام. در مورد عنوان اول یعنی نفت٬ این ماده توانست آل سعود را به یکی از ثروتمندترین نژادهای جهان تبدیل کرده و به عربستان اهمیت ژئوپولیتیکی ببخشد که تحقق هیچ یک از این دو مورد بدون وجود نفت امکانپذیر نبود.
اقتصاد عربستان کاملا وابسته به نفت بوده و بخش قابل توجهی از این ثروت نفتی در میان شاهزادگان و بازرگانان تقسیم میشود. همچنین به لطف این ثروت بزرگ بسیاری از شهروندان سعودی هیچ شغل و پیشهای نداشته و برخی دیگر نیز از مشاغل دولتی حقوق خوبی دریافت میکنند؛ بنابراین نیاز و انگیزهای برای تلاش بیشتر ندارند.
اما در رابطه با دین اسلام باید بگوییم که عملا چیزی به نام اسلام رسمی در این کشور وجود ندارد و هرآنچه که هست وهابیت بوده که تفسیر محافظه کاران و تندروهای سعودی است و به عنوان بخشی از بافت تاریخ عربستان محسوب میشود. بر اساس این دین سعودیها٬ آنها باید از «کفار» بر حذر بوده و همچنین حکم قاتلان و تاجران مواد مخدر٬ سربریدن است٬ زنان نیز از حقوق اساسی خود در عربستان محروماند.
عربستان سعودی نسبت به سایر جوامع اسلامی بسیار تندرو و افراطگرا عمل میکند؛ اما وجود اماکن اسلامی مقدس مانند «مکه» و «مدینه» در این کشور٬ نفوذ بالایی به آن در میان مسلمانان که جمعیتشان تقریبا به 1.8 میلیارد نفر میرسد بخشیده است.
مقامات سعودی میدانند که شهرت کنونی آنها طبق خواستهشان نیست؛ بنابراین کنفرانس مذکور را تشکیل داده و تلاش کردند تا از خلال آن همه ذهنیتهای منفی موجود نسبت به این کشور را از بین ببرند. مهمانیهایی که سعودیها طی این کنفرانس برای حاضران برگزار میکردند بسیار مجلل بوده و شامل پذیرایی با گوشت بره و شیرینیهای مخصوص میشد. مهمانان در منازل مجلل و مجهز به استخر و گالریهای هنری اسکان داده شده و البته حضور زنان بدون حجاب در این برنامهها بسیار جلب توجه میکرد.
سعودیها طی برنامههای خود به حاضران پیشنهاد سرمایهگذاری در عربستان را داده و به آنها گفتند که این کشور به زودی تبدیل به یک مرکز بزرگ حمل و نقل جهانی خواهد شد و قرار است برای شهروندان خود مراکز تفریحی و سینماها و سالنهای کنسرت که پیش از این به دلیل ملاحظات دینی امکان آن وجود نداشت٬ ایجاد کند.
پیام این اقدامات و سخنان مقامات سعودی بسیار روشن بوده و خبر از یک تغییر و تحول اساسی در عربستان میداد که قرار بود به دست پسر مرموز ملک سلمان یعنی محمد بن سلمان٬ ولیعهد جوان سعودی انجام شود. وی در آن زمان 33 سال داشت و با خود عهد کرده بود که شکل عربستان و بلکه خاورمیانه را در سریع ترین زمان ممکن تغییر دهد.
بلاخره زمان سخنرانی ولیعهد جوان فرارسید و مهمانان درحالی که روی صندلی های مخمل و فرش های ابریشمی نشسته بودند٬ به این موضوع فکر میکردند که آیا قرار است او عربستان را از قالب سنتی و محافظهکارش خارج کند؟
محمد بن سلمان همانند سایر مردان سعودی لباس سفید بلند به تن کرده بود و به دلیل علاقه زیاد به غذاهای فستفودی بدنی فربه داشت. وی در میان محاصره روزنامهنگاران و دوربینهای تلویزیونی به بالای سکو رفت و روی یک صندلی مجلل سفید نشست.
تا سه سال قبل٬ محمد بن سلمان نیز مانند یکی از هزاران شاهزاده سعودی بود؛ اما به سرعت توانست راه خود را برای رسیدن به راس قدرت در عربستان هموار کند. زمانی که ملک سلمان در سال 2015 روی تخت پادشاهی نشست٬ اختیارات زیادی در زمینه پیگیری پروندههای مهم کشور در زمینه دفاع٬ اقتصاد٬ دین و نفت را به دست پسرش محمد سپرد. اینگونه بود که محمد بن سلمان توانست راه خود را از سایر شاهزادگانی که حتی از او بزرگتر بودند جدا کرده و به ولیعهدی عربستان برسد. پس از آن ولیعهد جوان اداره امور کشور و حکمرانی بر آن را علنا در دست گرفت.
مردم عربستان و افرادی که امور این کشور را پیگیری می کنند٬ محمد بن سلمان را با نام اختصاری «ام بی اس» میشناسند؛ مردی با جثه بزرگ که در سخنرانیهای خود با لهجه غلیظ و سریع و بیوقفه صحبت میکند. یکی از مقامات خارجی که با وی دیدار کرده بود میگوید ولیعهد جوان سعودی هنگام صحبت کردن بسیار پاهایش را تکان میداد و مشخص نبود این رفتار به دلیل نگرانی زیاد اوست یا اینکه یک ماده محرک مصرف میکند.
روز کنفرانس٬ محمد بن سلمان مدیر این نشست را با زبان انگلیسی مورد خطاب قرار داد تا نشان دهد که به این زبان تسلط دارد و پس از آن با زبان عربی درباره پروژههای جاهطلبانه خود صحبت کرد. پروژه «نئوم» مهمترین پروژهآی بود که بن سلمان درباره آن سخن گفت؛ یک شهر رویایی که در نزدیکی دریای سرخ احداث شده و قانونگذاران این شهر سرمایهداران خواهند بود. وی تصریح کرد که این پروژه 500 میلیارد دلار هزینه داشته و یک پروژه رشد و توسعه اقتصادی محسوب نمیشود؛ بلکه یک جهش فرهنگی برای بشریت است.
ولیعهد جوان سعودی در این نشست در پاسخ به سوال خبرنگار خارجی مبنی بر اینکه آیا ماهیت محافظهکار عربستان مانع از اجرای چنین پروژهای خواهد شد ابراز داشت که ما در گذشته نیز اینگونه نبودهایم؛ هفتاد درصد از جمعیت عربستان را جوانان زیر 30 سال تشکیل میدهند و ما اجازه نمیدهیم که عمر آنها تحت افکار سنتی و افراطی هدر برود. ما امروز همه این افکار را نابود خواهیم کرد و در کنار همه جهانیان پیشرفت میکنیم.
پس از این سخنرانی٬ حاضران با اشتیاق فراوان برای محمد بن سلمان کف زدند؛ چرا که پیش از این سابقه نداشت یک رهبر سعودی در ملا عام درباره چنین موضوعاتی صحبت کرده و وعدههای این چنینی بدهد.
نظر شما