کد خبر: جهانگیر-الماسی-و-خاطراتی-عجیب-از-ویزا
۲۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۸:۴۴
جهانگیر الماسی و خاطراتی عجیب از «ویزا»

بازیگر فیلم «ویزا» ضمن تعریف خاطره‌ای از بازی در این فیلم پس از 34سال گفت: من یکی از رکوردداران نامزدی برای اخذ سیمرغ هستم اما هیچ‌گاه این جایزه را نگرفتم...

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری سلامت به نقل ازمرکز اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی جشنواره فیلم فجر، «جهانگیر الماسی»   به مرور خاطراتش از ششمین دوره برگزاری جشنواره فجر پرداخت و گفت: من در ششمین دوره از جشنواره فیلم فجر با دو فیلم «سرزمین آرزوها» و «ویزا» حضور داشتم که هر دو فیلم با استقبالی بسیار از جانب مخاطبان همراه شده بود.

او ادامه داد: به خاطر می‌آورم که در این دوره، برای نقش‌آفرینی در فیلم «ویزا» کاندیدا هم شدم. البته نتوانستم جایزه را بگیرم و برنده شوم. درواقع من یکی از رکوردداران نامزدی برای اخذ سیمرغ هستم اما هیچ‌گاه جایزه را نگرفتم. حتی یکی از دوستان هنرمند و صاحب‌نامم در این حوزه به من می‌گفت که «تو اصلا به جایزه‌گرفتن نیازی نداری».

الماسی بیان کرد: واقعیت نیز همین بود. نه من و هیچ‌یک از همسالانم هیچ‌گاه برای جایزه گرفتن کار نکردیم. مسئله ما ایفای نقش‌های مختلف از اجتماعی تا تاریخی بود و دغدغه فرهنگ و هنر را داشتیم. به همین دلیل هم بود که نسل ما در تاریخ هنر ایران ماندگار شد.

این بازیگر گفت: زمانی که پیشنهاد بازی در فیلم «ویزا» به دستم رسید. من مشغول به ایفای نقش در یک نمایش به کارگردانی مرحوم رکن‌الدین خسروی بودم که یکی از نمایشنامه‌های ژان پل سارتر را به روی صحنه برده بود. باید بگویم که در ابتدا نقش اصلی فیلم یعنی نقش پزشک به من پیشنهاد شد، اما هنگامی که فیلم‌نامه را مطالعه کردم، نقش پزشک به دلم ننشست و به کارگردان و تهیه‌کننده کار گفتم که این شخصیت هیچ فراز و فرودی ندارد و دوست دارم که نقش دیگر فیلم یعنی بازیگر تئاتر را ایفا کنم. الماسی ادامه داد: زنده‌یاد «بهرام ر‌ی‌پور» کارگردان کار، این اخلاق من را که با نقش‌ها وجبی برخورد نمی‌کنم، بسیار پسندید اما به من گفت که اشتباه می‌کنم چون در بسیاری از فیلم‌های مهم و تاثیرگذار نیز شخصیت اصلی فیلم با هیچ فراز و فرودی رو به رو نمی‌شود. او به من گفت: وظیفه تو به عنوان بازیگر جان دادن به نقش است و این، هنر من در جایگاه کارگردان است که فراز و فرود را به بیننده القا کنم.

ِالماسی گفت: به هرترتیب درآخر تصمیم بر این شد که همان نقشی را که خود انتخاب کرده‌ام -یعنی بازیگر تئاتر- را بازی کنم و ایرج راد نیز ایفاگر نقش اصلی شد که به خوبی از عهده انجام این مهم برآمد. من نیز بسیار خوشحال بودم و در اعماق نقش خود فرو رفته بودم.

بازیگر «شبح کژدم» عنوان کرد: یک روز کارگردان به من گفت باید یک صحنه داشته باشیم که این بازیگر تئاتر بر صحنه در حال اجرای یک مونولوگ است و قرار شد همان مونولوگی را که در نمایش رکن‌الدین خسروی اجرا می‌کردم، در این فیلم نیز بازی کنم. آن زمان منزل من در میدان توحید بود و به یاد می‌آورم که سحرگاه هر روز برای تمرین نقش به میدان ونک می‌رفتم. آن زمان وسط میدان ونک مجسمه‌ای بود که من را به یاد «ادیسه فضایی» می‌انداخت و بسیار دوستش داشتم به همین دلیل زمانی که خیابان از مردم خالی می‌شد، به آن‌جا می‌رفتم و وسط میدان و رو به روی آن ادیسه نقشم را تمرین می‌کردم.

الماسی بیان کرد: یکی از روزهایی که وسط میدان در حال تمرین بودم ناگهان یک پاترول ایستاد و چند نفر به سراغم آمدند. آن‌ها از من پرسیدند که چه‌کار می‌کردی و طبیعتا وقتی برای ایشان تعریف کردم باورشان نشد و در نظرشان عجیب آمد و با مافوق خود تماس گرفتند و از او پرسیدند که باید چه کنند. درنهایت بازداشت، و بعد با وساطت تهیه کننده آزاد شدم... ماموران برایشان جالب شد و پرسیدند که چرا میدان ونک برای تمرین انتخاب کردم و من هم ماجرای مجسمه ادیسه را برایشان تعریف کردم. آنها از ایده من استقبال کردند و به من گفتند که نقشت را یک‌بار هم برای ما اجرا کن. درنهایت ساعت 6 صبح بود که من همراه با کارگردان و تهیه‌کننده به میدان ونک بازگشتیم و من یک‌بار دیگر نقش را اجرا کردم. در آن لحظه کارگردان از کار من ابراز رضایت کرد و گفت که در فیلم و برداشت اصلی نیز من همین بازی را می‌خواهم!

الماسی بیان کرد: درباره فیلم «سرزمین آرزوها» نیز باید بگویم که موضوع دو فیلم «ویزا» و «سرزمین آرزوها» بسیار شبیه به هم و درباره مهاجرت بود. در فیلم «سرزمین آرزوها» من نقش یک معلم غیرتی را بازی می‌کردم و به همین خاطر کارگردان از من خواست که تغییر چهره بدهم اما به دلیل این که همزمان سر فیلمبرداری «ویزا» هم بودم این امکان میسر نبود.

او گفت: خدا را شکر نتیجه نهایی، آبرومند و خوب از آب درآمد و به‌خاطر می‌آورم که  مرحوم عباس کیارستمی نیز بسیار از کار و بازی من تعریف کرده بود و گفته بود که نقش من از کلیشه‌ها دور است و این برایم بسیار ارزشمند بود.

او در پایان گفت: صحنه‌ای دیگری که از این فیلم همواره در خاطرم مانده، مربوط به پلان گل‌های آفتابگردان می‌شود که در نزدیکی شهر تبریز آن را ضبط کردیم. در آن‌جا من خودم را میان هزاران گل آفتابگردان دیدم که ناگهان همه به صورت هماهنگ به سوی آفتاب چرخیدند و با اعلام حضور در عالم هستی، نور خورشید را ستایش کردند... چهلمین جشنواره فیلم فجر در دو بخش فرهنگی و رقابتی به دبیری مسعود نقاش‌زاده از 12 تا 22 بهمن 1400 برگزار خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha