پژوهش‌های علمی نشان می‌دهد مرز میان مرگ و زندگی آن‌قدرها هم قطعی نیست. هرچند ایست قلبی معمولاً به مرگ دائمی منجر می‌شود، در شرایط خاص مانند سرمای شدید، بدن می‌تواند ساعت‌ها بدون ضربان قلب زنده بماند. این یافته‌ها بار دیگر نقش حیاتی زمان، دما و مداخلات فوری پزشکی را در بازگشت از مرگ نشان می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری سلامت _ طبنا گیلان : مرگ در بیشتر موارد، پایانی بازگشت‌ناپذیر بر حیات انسان است؛ زمانی که قلب از تپش بازمی‌ایستد، در اغلب موارد دیگر امیدی به بازگشت وجود ندارد. با این‌حال، گاهی شرایطی پیش می‌آید که امدادگران موفق می‌شوند حتی پس از توقف کامل قلب، فرد را دوباره به زندگی بازگردانند. همین اتفاق‌های نادر نشان می‌دهد که مرز میان زندگی و مرگ همیشه مطلق و قطعی نیست.

به گفته پزشکان، طولانی‌ترین مدت زمانی که یک انسان از نظر بالینی مرده و دوباره احیا شده، معمولاً از ۳۰ دقیقه فراتر نمی‌رود و در بیشتر موارد با آسیب‌های مغزی همراه است. بااین‌حال، در شرایط استثنایی، مواردی از بازگشت به زندگی پس از ساعت‌ها نیز ثبت شده است.

پزشک اورژانس مرکز سلامت نورث‌ول نیویورک، می‌گوید: «وقتی می‌گوییم فرد از نظر بالینی مرده است، معمولاً منظور مرگ قلبی است؛ یعنی قلب دیگر نمی‌تپد.» او توضیح می‌دهد که مرگ قلبی در برخی موارد هنوز قابل بازگشت است، در حالی که مرگ مغزی حالتی بازگشت‌ناپذیر دارد.

هنگامی که قلب از کار می‌افتد، سلول‌های بدن، به‌ویژه سلول‌های مغز، دیگر اکسیژن دریافت نمی‌کنند و پس از حدود پنج دقیقه شروع به مرگ می‌کنند. اینجاست که زمان مداخله، تعیین‌کننده‌ی مرگ یا زندگی است.

احیای قلبی‌ریوی یا سی‌پی‌آر با هدف حفظ جریان خون تازه در بدن انجام می‌شود. فشار بر قفسه سینه و تنفس مصنوعی به امدادگران اجازه می‌دهد تا برای مدتی کوتاه، سلول‌ها را زنده نگه دارند. اما برای بازگرداندن تپش قلب، معمولاً از دفیبریلاسیون یا همان شوک الکتریکی استفاده می‌شود تا فعالیت الکتریکی طبیعی قلب دوباره برقرار شود. هرچه احیا زودتر آغاز شود، شانس بقا بیشتر است.

با این‌حال، حتی در بهترین شرایط، احتمال زنده‌ماندن پس از بیش از نیم ساعت ایست قلبی بسیار اندک است. دکتر رولستون تأکید می‌کند: «اگر تا ۳۰ دقیقه نتوانید فرد را احیا کنید، احتمال بازگشت او بسیار پایین می‌شود.»

اما در میان همه‌ی این آمارهای ناامیدکننده، استثنایی وجود دارد؛ زمانی که توقف قلب با هیپوترمی، یا همان افت شدید دمای بدن، همراه باشد. در این حالت، دمای پایین موجب کاهش فعالیت متابولیکی بدن و در نتیجه حفاظت موقت از سلول‌های مغز می‌شود.

دکتر ساموئل تیشرمن از دانشگاه مریلند می‌گوید: «وقتی بدن به سرعت سرد شود، سرما می‌تواند برای مدتی طولانی از بافت‌های حیاتی محافظت کند. مواردی از افرادی که در آب سرد غرق شده و پس از نزدیک به یک ساعت احیا شده‌اند، گزارش شده است.»

یکی از شگفت‌انگیزترین موارد، مربوط به مردی ۳۱ ساله است که پس از هشت ساعت و ۴۲ دقیقه مرگ بالینی، دوباره به زندگی بازگشت. او در جریان طوفان تابستانی دچار هیپوترمی و ایست قلبی شد. عملیات احیای طولانی‌مدت و استفاده از دستگاه پشتیبانی حیاتی در بیمارستان، سرانجام باعث بازگشت او به زندگی شد و سه ماه بعد بدون هیچ آسیب عصبی بهبود یافت.

در مقابل، مرگ مغزی حالتی است که در آن مغز به‌طور کامل توان کنترل عملکردهای حیاتی را از دست می‌دهد و برخلاف مرگ قلبی، بازگشت‌پذیر نیست. در مواردی که گزارش‌هایی از بازگشت بیماران پس از اعلام مرگ مغزی منتشر شده، معمولاً تشخیص اولیه اشتباه بوده است.

به گفته دکتر رابرت سید از دانشگاه علوم پزشکی کارولینای جنوبی، «در اغلب مواردی که تصور می‌شود بیمار پس از مرگ مغزی بازگشته، فرآیند تشخیص به درستی انجام نشده است، زیرا مرگ مغزی در تعریف علمی خود، غیرقابل بازگشت است.»