به گزارش خبرگزاری سلامت _ طبنا گیلان : متخصصان سلامت روان هشدار میدهند که پدیدهای کمتر شناختهشده به نام «بیلذتی» در حال گسترش است؛ حالتی که در آن انسان نهتنها از چیزهایی که پیشتر برایش لذتبخش بودند احساس خوشی نمیکند، بلکه انگیزهای برای تجربهی دوبارهی شادی نیز ندارد.
دکتر جودیت جوزف، استاد روانپزشکی دانشگاه نیویورک، بیلذتی را نوعی بحران وجودی میداند و میگوید: بسیاری از افراد آن را نمیشناسند، در حالی که یکی از دو نشانهی اصلی اختلال افسردگی اساسی است و با بیماریهایی مانند اسکیزوفرنی و اختلال استرس پس از سانحه نیز ارتباط دارد.
در حالت بیلذتی، غذاها بیمزه میشوند، تفریحات و سفرها بیمعنا به نظر میرسند و حتی برخاستن از تختخواب به کاری سخت تبدیل میشود. مبتلایان اغلب احساس خلأ درونی یا بیحسی عاطفی دارند و از دیگران فاصله میگیرند. دکتر مارک راپاپورت، رئیس منتخب انجمن روانپزشکی آمریکا، تجربهی یکی از بیمارانش را چنین شرح میدهد: «او عاشق کنسرت و رقص بود، اما دیگر هیچ احساسی نداشت؛ فقط مینشست و تماشا میکرد.»
هرچند بیلذتی همیشه به معنای افسردگی نیست، اما اگر درمان نشود، میتواند بر خلقوخو، خواب و روابط اجتماعی تأثیر منفی بگذارد و در موارد شدید، خطر خودکشی را افزایش دهد. شدت این وضعیت در افراد متفاوت است؛ برخی تنها احساس شادیشان کم میشود و برخی دیگر هیچ لذتی از زندگی نمیبرند.
دانشمندان علت اصلی بیلذتی را در تغییرات شیمیایی مغز و کاهش فعالیت دوپامین، مادهای که با احساس پاداش و انگیزه ارتباط دارد، جستوجو میکنند. به گفتهی دکتر مایکل تردوی، عصبشناس دانشگاه اموری، التهاب مزمن و فشارهای روانی میتوانند در بروز این اختلال نقش داشته باشند. او میگوید: «اگر بتوانیم افراد آسیبپذیر را شناسایی کنیم، میتوانیم مداخلات مؤثرتری طراحی کنیم.»
عوامل ژنتیکی، استرس طولانیمدت، فقر، تبعیض و حتی برخی داروهای ضدافسردگی نیز میتوانند زمینهساز بیلذتی باشند.
درمان مشخصی برای این اختلال وجود ندارد، اما پزشکان بر اهمیت خواب کافی، ورزش منظم و روشهای رواندرمانی مانند «فعالسازی رفتاری» تأکید دارند؛ روشی که فرد را تشویق میکند به فعالیتهای روزمره بازگردد، حتی اگر در ابتدا لذتی احساس نکند. این کار به مغز یاد میدهد دوباره از تجربههای ساده، احساس رضایت کند.
دکتر جوزف در پایان هشدار میدهد: «اگر نشانههای بیلذتی را در خود یا اطرافیانتان دیدید، حتماً با متخصص مشورت کنید. شادی تجمل نیست، بخشی حیاتی از زندگی است.»