کد خبر: الگوهای-رفتاری-پدر-سالاری-از-اصلی‌تری
۱۱ خرداد ۱۳۹۸، ۹:۴۰
به گزارش طبنا (خبرگزاری سلامت)، خشونت علیه زنان یکی از موانع مهم بازدارنده در توسعه همه جوامع است، خشونت علیه زنان را می‌توان در همه اشکال فیزیکی اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی و هم در حوزه عمومی و خصوصی مشاهده کرد. به گفته محققین، خشونت‌های فیزیکی مردان علیه زنان بازتاب فشار و استرس‌های متعددی است که بر آنها وارد می‌شود به این معنا که خشونت مردان علیه زنان در خانواده نمایانگر واکنش مردان در برابر فشارهای بیرونی و درونی موجود در حوزه‌های عمومی و خصوصی است. مطابق دیدگاه تیویلیون و همکاران خشونت فیزیکی شامل رفتارهایی است که هدف آنها وارد آوردن آسیب فیزیکی از سوی شوهر مانند ضربه زدن، کشیدن مو، زدن با یک اسلحه گرم، ریختن آب جوش، انداختن جای سیگار روی بدن، کشیدن روی زمین، اجبار به زندگی در شرایط نامعلوم یا کشتن و غیره است. خشونت فیزیکی آشکارترین نوع خشونت است که در آن زن مورد حمله فیزیکی شوهرش قرار می‌گیرد. خشونت علیه زنان در همه کشورهای جهان وجود دارد از مرزهای فرهنگی، طبقه اجتماعی و اقتصادی، تحصیلات، قومیت و سن فراتر رفته است. اگر چه در بسیاری از کشورهای جهان خشونت علیه زنان منع شده است و افراد از ارتکاب آن منع می‌شوند، اما واقعیت این است که خشونت علیه زنان در پس شعائر، آداب فرهنگی، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات پناه گرفته و پنهان می‌شود. مطابق آمار سازمان بهداشت جهانی در سراسر جهان از هر سه زن یک نفر از سوی شریک خود یا دیگران مورد خشونت فیزیکی و جنسی قرار می‌گیرد. این موضوع به علت عواقب جدی که در خانواده و جامعه بر جای می‌گذارد اهمیت خاصی دارد به طوری که در چند دهه اخیر موضوع خشونت علیه زنان در سطح بین‌المللی و در همایش‌ها و نشست‌ها، بسیار مورد توجه بوده است. به همین منظور پژوهشگران دانشگاه تبریز این مفهوم را از نگاه زنان متأهل بررسی کردند، این تحقیق از زنان متأهل ۲۰ تا ۶۰ سال و با هدف مطالعه کیفی خشونت فیزیکی در میان زنان متأهل شهر تبریز انجام شده است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد ۳۷.۵ درصد پاسخگویان در زندگی مشترک خشونت فیزیکی را تجربه کرده‌اند، این در حالی است که بقیه پاسخگویان (۶۲.۵ درصد) تجربه خشونت فیزیکی نداشتند. در تحقیقی که حسین بنی فاطمه، محمد عباس زاده، محمدباقر علیزاده اقدم و نیر محمدپور انجام داده‌اند، آمده است:مشکلات اقتصادی، فرسایش اعتماد شوهر به زن، داشتن نگاه مردسالارانه، دخالت اطرافیان، مقاومت زن در برابر خواسته‌های مرد، جابجایی توازن قدرت و عدم پذیرش تغییرات در جامعه از علل و عوامل خشونت مردان علیه زنان است. بر اساس دیدگاه پاسخگویان در این تحقیق یکی از عوامل بروز خشونت علیه زنان مشکلات اقتصادی است که موجب افزایش تنش و ستیز در برخی خانواده‌ها شده است، علت دیگر مطرح شده نیز الگوهای رفتاری" پدر سالاری "است. به گفته محققان این پژوهش، شرایط ذکر شده همگی زمینه موقعیت پر استرس و تنیدگی را در مردان فراهم می‌کنند. به عبارتی استرس نتیجه تعامل رویدادهایی است که در محیط فردی و اجتماعی انسان رخ می‌دهد. بر این اساس مواجهه با مشکلات اقتصادی و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای خانواده ازجمله عوامل زمینه ساز استرس در این تحقیق ذکر شده است. تزلزل ارزش‌های مردسالارانه و مواجهه با شرایطی متفاوت از آنچه در گذشته جزوارزش‌ها تلقی می‌شد نیز از عوامل دیگر بروز استرس و رفتارهای خشونت‌آمیز در مردان است. به گفته‌ی حسین بنی فاطمه و همکارانش، تغییرات ایجاد شده در الگوهای رفتاری زنان که در نقطه مقابل الگوهای رفتاری گذشته‌اند نیز زمینه‌های بروز استرس را فراهم می‌آورند. به این معنا که مردان در مواجهه با مشکلات و شرایطی متفاوت از آنچه الگوهای رفتاری گذشته بر آن صحه می‌گذاشتند، رفتار پرخاشگرانه علیه زنان نشان می‌دهد. درواقع می‌توان گفت که خشونت فیزیکی مردان علیه زنان که در قالب مفهوم استرس در این مطالعه معرفی می‌شود متأثر از موضوعات اقتصادی، الگوهای رفتاری، اجتماعی، فشار ساختاری و چشم اندازهای فردی است. به توصیه این محققان، اولین گام مهم برای اصلاح این معضل اجتماعی، پررنگ کردن ارزش‌های والای انسانی همچون گذشت و فداکاری، شفافیت در بیان خواسته‌ها، توجه به تفاوت‌های جنسیتی و ذاتی و مدیریت تعارض‌هاست. با توجه به این اصل که ریشه بسیاری از مشکلات به کانون خانواده و جامعه پذیری نادرست افراد بر می‌گردد می‌توان گفت دومین گام مهم آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان از دوران کودکی است که این کار باید از نهادهای آموزشی (مهدکودک‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها) آغاز شود. این پژوهشگران می‌افزایند: گام مهم در بعد اجتماعی به کار گرفتن ابزارها و تکنولوژی‌های آموزشی، برگزاری جلسات روانشناختی برای زوجین و برگزاری برنامه‌های متعدد با استفاده از رسانه‌های جمعی و فضای مجازی است که با این کار می‌توان مانع بروز خشونت در خانواده‌ها شد. در نهایت می‌توان گفت افزایش ضریب امنیت اجتماعی زنان در جامعه و اینکه حضور آنها در جامعه نه تنها موجب آسیب رساندن به آنها نمی‌شود بلکه می‌تواند زمینه‌های توانمندی آنها را فراهم کند همگی این اقدامات موجب جلب اعتماد مردان می‌شود و در نتیجه زمینه‌های بروز رفتار خشونت‌آمیز را از بین خواهد برد. این پژوهش در چهارمین شماره دوره شانزدهم نشریه "زن در توسعه و سیاست " منتشر شده است.(ایسنا)  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha