به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری سلامت، صدایی مهیب که یقین دارم اگر به گوش یک توریست میرسید، تصور میکرد جنگی به وقوع پیوسته اما این صدا برای مردم تهران آشنا است. سهشنبه آخر سال که از راه میرسد، بیش از آنکه جشن و دورهمی را یادمان بیاندازد، صداهای مهیب انفجار و تصاویر سوختگیهای شدید که هرسال این موقع تلویزیون شروع به پخششان میکند را برای ما تداعی میکند. در این گزارش نگاهی داریم به اتفاقات سهشنبه آخر سال در محله جوادیه یکی از قدیمیترین محلههای تهران که در ادامه میخوانید.
جوادیه انتهای اتوبان نواب واقع شده که از یک طرف با راه آهن تهران و از یک طرف با محله نازیآباد همسایه است. اهالی قدیمی این محله که یکی از قدیمیترینهای آن هستند روزگار رونق فرهنگسرای بهمن و تئاترها و کنسرتهایی که برای اولینبار در تهران در این منطقه برگزار شدند را به خاطر میآورند یا اگر سری به سالهای ۵۰ و اوایل ۶۰ این محله بزنیم سینماهای توسکا و شیرین به محله رونق داده بودند اما این سالها دیگر جوادیه همان محله سابق نیست. روز سهشنبه آخر سال که از راه میرسد انگار کابوس مغازهداران و اهالی محله از راه رسیده است.
علیآقا از قدیمیهای اینجاست و مردم محل او و سوپرمارکتش را میشناسند. علی آقا از حوالی ظهر روز سهشنبه کسب و کار را تعطیل میکند و راهی خانه میشود. او بهخاطر دارد که سال ۹۴ انفجاری در یکی از خانههای ده متری اول جوادیه رخ داد که دلیل آن نارنجکهای دستساز یک پسربچه بود و بعد صورتهای متلاشی شده از انفجار تصویری بود که از خاطر اهالی نمیرود.
آقا محسن بزرگ شده این محل است و نزدیک به ۵۰ سال همراه خانواده در این محل زندگی کرده است. او میگفت: خانه ما در طبقه دوم یک آپارتمان است اما هر سال در سهشنبه آخر سال حداقل یکی از شیشههای خانه از شدت انفجارها و پرتاب سنگریزهها میشکند. اگر این سنگریزهها که در نارنجکهای دستساز استفاده میکنند به چشم کسی برخورد کند چه اتفاقی میافتد؟
روز سهشنبه آخر سال که از راه میرسد از همان حوالی ظهر خانوادههایی که ماشینهای خود را در خیابان پارک میکنند به دنبال یک پارکینگ میگردند تا در اتفاقات چهارشنبه آخر سال ماشینشان آسیب نبیند. خیابانهای خالی از آدم و ماشین و تنها جوانهایی که نارنجکهای دستساز استفاده میکنند و باصداهای وحشتناک و سنگریزههایی که به همهجا پرتاب میشود رعب و وحشت ایجاد میکنند، تصویر سه شنبه آخر سال در محلهای است که روزگاری دم از فرهنگ و هنر میزد.
کلانتری جوادیه گاهی اقداماتی برای جلوگیری از این آشوب به اشتباه جشن نامیده شده داشت و به خاطر دارم که یک سال یگان ویژه کسانی که را که مخل آسایش مردم شده بودند، بازداشت کرد اما برای مقابله با این بیقانونی نیاز به عزمی جدیتر احساس میشود. مردم این محل هم حق دارند که از مسئولان محلی آسایش و امنیت مطالبه کنند و هرسال نگران پارکینگ برای ماشینشان و شیشههای شکسته خانههایشان نباشند. برای اینکه از اقدامات کلانتری در راستای کاهش حوادث آگاه شویم با کلانتری تماس گرفتیم که نتیجهبخش نبود.
شهرداری اما در برخی از سالها در سهشنبه آخر سال اقدام به جمعآوری سطلهای زباله شهری برای جلوگیری از آتش زدن آنها میکرد و حتی یک سال زبالهها را هم در خیابان ریخت و با سطل خالی رفت که به نوبه خود توهین بزرگی به اهالی شریف این منطقه بود و با انتقادهای بسیاری همراه شد. امسال در تماسی که آقای خداوردی؛ شهردار ناحیه یک منطقه ۱۶ تهران داشتیم از او خواستیم که اقدامات شهرداری در راستای کاهش حوادث چهارشنبه آخر سال را برای ما شرح دهد اما با این پاسخ روبه رو شدیم: «شماره من را از کجا پیدا کردید؟!» و پس از توضیحات ما که در جایگاه مطالبهگری و رسالت خبرنگاری خود از او به عنوان یک مسئول توضیح خواسته بودیم، عنوان کرد: «روابط عمومی شهرداری با شما تماس خواهد گرفت.» و ما همچنان در انتظار روابط عمومی شهرداری هستیم تا به یک سوال ساده پاسخ دهند، چه کاری برای حفظ آسایش مردم در سهشنبه آخر سال خواهید کرد؟
تعطیل شدن کسبوکارها، آتش زدن سطلهای زباله، نارنجکهایی که به تابلوهای راهنمایی و رانندگی برخورد میکند و نوشتهها و علائم روی آن را مخدوش میکند، خسارتهایی هستند که کشور فقط در یک بعدازظهر میبیند و قطعا بازسازی این تابلوها، جایگزینکردن سطلها و اتفاقات بزرگ و کوچک دیگر هزینه بسیار میطلبد در حالی که میتوان با عزمی جدی و راهکارهای کارشناسی شده با آن مقابله کرد. کار فرهنگی در کاهش خسارات چهارشنبهسوری محدود شده به پخش تصاویر دلخراش بیمارستانها که اگر تاثیر داشت در این سالها باید نتیجه آن را میدیدیم. گاهی حتی برخوردهای قهریتر لازم است و مجری قانون باید عامل مخل آسایش و امنیت مردم را مجرم تلقی کند و برخوردهای بازدارنده و جدیتری با آنها داشته باشد اما دیده شده تماس مردم با ۱۱۰ در این روز پیرامون برخورد با کسانی که سلب آسایش میکنند، بیجواب میماند. امید است مسئولان نگاه جدیتری به این مقوله داشته باشند تا هرسال ما گزارش ننویسیم و بینتیجه بماند و آش همان آش و کاسه همان کاسه باشد.
گزارش: پرستو خلعتبری
نظر شما