
به گزارش گروه بهداشت و درمان طبنا(خبرگزاری سلامت)، افسردگی از جمله اختلالات روانیاست که هم در واکنشهای شیمیایی مغز وهم در واکنشهای روانی اختلال ایجاد میکند؛ و یکی از معدود اختلالاتیاست که میتواند بخاطر بیماریای دیگر(روانی یا فیزیکی) در فرد بهوجود آید یا بهخودی خود باعث ایجاد بیماری ثانویه(روانی یا فیزیکی) شود. به عبارت دیگر این بیماری میتواند به راحتی در کنار دیگر بیماریها قرارگرفته یا باعث ایجاد بیماریی دیگر شود. البته انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، مانند افسردگی دوقطبی، افسردگی مزمن، افسردگی بعد از بارداری و ... ؛ انواع مختلف بخاطر دلایل خاصی بهوجود آمده و علائم گسترده و متغیری داشته باشند، اما هدف ما معرفی علائم عمومی این اختلال است و در نهایت آشنایی با علائمی که کمتر مورد توجه قرارمیگیرند.
علائم عمومی افسردگی :
(لطفا برای بزرگنمایی تصویر روی آن کلیک کنید.)
شاید این علائم برای همه شناخته شده باشند و تشخیص آن برای متخصصان سلامت روان یا حتی اطرافیان فرد مبتلا آسان باشد، اما درست مانند هر اختلال روانی دیگر این بیماری نیز علائمی دارد که تشخیص آن را تقریبا غیرممکن میسازند.
نبود احساس، حتی غم
سختترین قسمت افسردگی، برخلاف باورعموم احساس همیشگی غم نیست بلکه نداشتن هیچگونه احساس است. افراد افسرده عموما با بیحسی روبرو شده که به معنای نبود هرگونه واکنش احساسی یا هیجانی در شرایط عادی است. برای مثال فردی ممکن است به تازگی پدر شده باشد اما هیچ حس خاصی نداشته باشد، این یعنی روز قبل از تولد فرزندش با روز تولد آن از لحاظ احساسی برای او هیچ تفاوتی نداشته باشد. حتی تصور آن هم سخت است اما افرادی هستند که در حال حاضر با همین احساس در کنار شما زندگی میکنند و شاید شما حتی متوجه آن نشده باشید. این حالت اکثرا با احساس نیاز شدید به گریه کردن و ناتوانی در آن مشخص میشود. شاید این حالت در بیان ساده باشد اما در واقعیت زندگی فرد را بسیار به چالش میکشد. این اختلال نه تنها در زندگی شخصی و زناشویی فرد مشکل ایجاد میکند، بلکه ممکن است این احساسات توسط دیگران درک نشده و آنها حس کنند فرد با نیتی قبلی و منفی اینگونه رفتار میکند که میتواند روابط اجتماعی و شغلی فرد را بهخطر بیاندازد.
دنیا تیره میشود
هنگامی که افراد محرکهای احساسی و هیجانیشان به درستی کار نکند، در درک رنگها هم به مشکل میخورند؛ برای مثال گل رز قرمز نشانه عشق است، اما در فردی که احساسی ندارد، یک گل رز قرمز با یک رز سفید تفاوتی ندارد. بنابرین آنها بصورت ناآگاهانه به رنگها کمتر توجه میکنند. دیگر شفافی رنگها برای آنها اهمیتی نداشته و گویا دنیا را سیاهوسفید می بینند؛ البته این تنها احساس آنها است نه اینکه آنها رنگها را تشخیص ندهند. منظور از کمرنگی و تیرگی، کمرنگی بازخوردیاست که رنگهای مختلف بر ذهن فرد میگذارد.
حمله افکارمنفی
ذهن افراد افسرده بسیار آنها را تحت فشار میگذارد، از نابودی اعتماد بهنفس گرفته تا بیعلاقگی فرد به زندگی. آنها عموما خود را بیارزش میپندارند و خود را مقصر اتفاقات منفی اطراف میدانند. آنها هنگام تماشای موفقیت دیگران، دائم خود را سرزنش میکنند که چرا آنها توانایی این موفقیت را ندارند و یا غصه میخورند که چرا آنها به این اندازه کم توان هستند. بیانگیزگی و احساس بیارزش بودن آنها را از انجام هر کاری بازمیدارد. فرد ممکن است ایده کاریِ جدیدی داشته باشد اما به دلایل احساسات ذکر شده نه تنها آنرا امتحان نکرده بلکه از بیان آن هم خودداری می کند. به زبان ساده گویی دونفر مدام در گوش شما جملاتی با بارمنفی زمزمه کرده و ذهن شما را کنترل میکنند.
خستگی ذهنی
شاید خستگی فیزیکی یکی از علائم شناخته شدهی افسردگی باشد اما خستگی ذهنی کمتر مطرح میشود. خستگی ذهنی یا مه مغزی(Brain-Fog) احساس خستگی شدید در درک عوامل مختلف است. برای مثال فرد ممکن است انرژی و حوصله مورد نیاز برای گرفتن تصمیمی بسیار مهم نداشته باشد. این عامل نه تنها عمکردهای روزانهی فرد را کندتر میکند، بلکه ممکن است مشکلاتی بسیار جدی در آینده فرد ایجاد کند. مهم نیست چه میزان فرد تلاش میکند تا این خستگی را از بین ببرد، بدون وجود درمان در دورهی افسردگی این خستگی ادامه یافته یا حتی شدیدتر میشود.
بهجای انکار از آن استقبال کنید
باید بدانید که این بیماری در فرد به دلایل مختلف درونی و بیرونی ایجاد شده است و تقصیر خود فرد نیست. فرد تا زمانی که این بیماری را انکار کند، به دنبال درمان نرفته و در دورههایی که افسرگی در آنها تشدید میشود، هر دوره ممکن است از دورهی قبلی شدیدتر و وخیم تر باشد. انسان از ناشناختهها میترسد و ترس باعث شکل گرفتن اعتقاد در فرد میشود؛ بنابرین فرد بیمار بهجای انکار باید بپذیرد که به این اختلال دچار است، دربارهی آن تحقیق کرده و آگاهی کسب کند و برای کمک گرفتن از متخصصان اقدام کند.
این نکته نیز شایان ذکر است، اگر عزیزی را میشناسید که به این اختلال دچار است، نباید آنها را سرزنش کنید. افسردگی یک بیماریاست و یک رفتار فراگرفته توسط فرد نیست. ذکر این مثال انگلیسی در پایان جایز است : بیماریهای روانی هنگامی که من به ما تبدیل شود، به سلامتی تغییر مییابد.
When the (i) in mental illness changes with (we), Mental illness turns to Mental wellness.
با آرزوی سلامتی برای همهی عزیزان
نویسنده : معین حبیبی





نظر شما