ایده پزشکی خانواده تا برنامه اجرایی فاصله زیادی دارد

دکتر ابراهیم نوری گوشکی، متخصص پزشکی خانواده در یادداشتی به نقد ایده پزشکی خانواده پرداخت.

به گزارش گروه بهداشت و درمان خبرگزاری سلامت(طبنا) دکتر ابراهیم نوری گوشکی، متخصص پزشکی خانواده، در خصوص طرح پزشکی خانواده ذکر نمود:

از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت؛ پزشکی خانواده، مرکز تلاش های جهانی برای بهبود کیفیت، هزینه اثربخشی و برابری در نظام سلامت است.

طرح پزشک خانواده، به عنوان یک پروژه ملی بهداشت و سلامت، طرحی کامل و راهبردی جهانی است که برای برطرف کردن مشکلات حوزه سلامت تعریف شده است تا با تبدیل سیستم درمان نگر به یک نظام سلامت محور، به عدالت در سلامت منجر شود.

در واقع پزشک خانواده، قصد دارد با حاکم کردن نظامی واحد، اقتصاد سلامت را اصلاح کند و از سردرگمی بیماران و دوباره کاری های پزشکی کم کند.

پزشک خانواده برنامه جامع و کاملی است که در کشور ما می تواند بر اصل نظام شبکه بهداشت و درمان، یعنی برقراری عدالت اجتماعی، همکاری بین بخشی، مشارکت مردمی و استفاده از تکنولوژی مناسب استوار باشد.

اجرای طرح پزشک خانواده در کشور ایران از روستاها و شهرهای زیر ٢٠ هزار نفر از سال ١٣٨٤ شروع شد و در واقع مهم ترین اصلاح بیش از یک دهه اخیر در نظام ارائه خدمات سلامت کشور بوده است. این طرح با یکسری تغییرات در سال ٨٩ در سه استان سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری و خوزستان برپایه نسخه معروف به ٠١ پایه گذاری شد اما نتایج حاصل از طرح آزمایشی آن رسما منتشر نشد. با کمی تغییرات، اجرای نسخه ٠٢ در سه استان فارس، مازندران و سیستان و بلوچستان اعلام گردید و مقدمات اجرایی آن در دانشگاه های تهران و شهید بهشتی نیز مهیا شد اما نهایتا به دو استان فارس و مازندران محدود شد. در طرح پزشک خانواده، سلامت نگری، محور فعالیت های پزشک تعریف شد و هدف کلی طرح، حفظ و ارتقای سلامت جامعه و ارائه خدمات سلامتی فارغ از سن، جنس، نژاد، قومیت و ... بود.

حالا پس از گذشت بیش از یک دهه از استراتژی پزشک خانواده، آنچه در نظام سلامت کشور به عنوان چالش جدی برای اجرای پزشکی خانواده مطرح شده است، نبود برنامه است. داشتن برنامه نیاز به برنامه ریزی دارد. در واقع برنامه‌ریزی تصمیم می‌گیرد که چه کاری، چگونه و چه زمانی انجام شود و چه کسی باید آن را انجام دهد. اما در مورد پزشکی خانواده برنامه ریزی جامعی تاکنون صورت نگرفته است.

این طور نیست که وقتی پروژه ای در یک منطقه محروم کشور اجرایی شد به راحتی بشود به سراسر کشور آن را بسط داد چرا که برای اجرای یک برنامه، بایستی ملزومات کشوری آن مهیا شده باشد.

در واقع ما در اجرای پزشکی خانواده بایستی یکسری فعالیت‌های ساختار یافته و نظام مند در راستای رسیدن به هدف معینی داشته باشیم.

ایده پزشکی خانواده تا برنامه اجرایی فاصله زیادی دارد

بی شک دولت هایی که هر ٤ سال تغییر می کنند و وزرای بهداشتی که بعضا تا یکی دوماه یا حتی چند هفته قبل از اینکه رای اعتماد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اخذ کنند، اطلاعی ندارند که آیا وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی می شوند یا خیر، برای نجات نظام سلامت از سردرگمی و اجرای پزشکی خانواده برنامه ای در این خصوص داشته باشند.

ایا اصولا می توانند برنامه داشته باشند؟ اینکه ما فکر کنیم یک نفر برنامه دارد یعنی چی؟ مگر بدون داشتن تیم می شود برنامه داشت؟ مگر بدون انجام اقدامات مداوم چندین ساله می شود برنامه داشت؟ مگر بدون وجود نهاد ثابت سیاست گزار می شود برنامه داشت؟ مگر بدون انجام طرح های تحقیقاتی که همه اقدامات را در عمل پیاده سازی کرده باشد و از بین آن اجرایی ترین پروژه را انتخاب کرده و بومی سازی کرده باشد می شود برنامه داشت؟

اگر بخواهیم خوش بینانه فکر کنیم باید بگوییم که در زمینه پزشکی خانواده، صاحب ایده و تفکر هستیم. یکسری تفکراتی در خصوص پزشک خانواده داریم که بایستی مراحل طولانی را بگذراند تا به برنامه تبدیل شوند.

وقتی صحبت از برنامه پزشکی خانواده !! می کنیم یعنی چه تغییراتی قرار است تا پنج سال آینده در سطح مثلا ستاد دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کشور اتفاق بیفتد تا آماده شوند برای اجرای برنامه ای تحت عنوان پزشکی خانواده!!

ابتدا باید مشخص کنیم الان در نظام سلامت در کجا قرار داریم و فاصله بین جایی که هستیم و جایی که می‌خواهیم برویم را بسنجیم و اتفاقات رخ داده را تا حد امکان پیش بینی کنیم. پزشکان ما اعم از پزشک عمومی، متخصص و فوق تخصص در کجاها هستند، اگر پزشکان این کشور برای اجرای پزشک خانواده تربیت شده اند که بسیار خوب است، اگر برای اجرای پزشکی خانواده تربیت نشده اند، آن سیستم آموزشی که باید پزشکان کشور را برای اجرای پزشکی خانواده تربیت کند در کجاها قراردارد.

بنابراین تا وقتی این جزئیات مشخص نشده است طبیعتا برنامه ای برای پزشک خانواده کشور در کار نیست. مقدمات تمام این جزئیاتی که به آن اشاره شد یک شبه ویا چند روزه فراهم نمی شود و نیاز به زمان دارد.

در حال حاضردر نظام سلامت کشور، ٢٢٠ نفر متخصص بالینی پزشکی خانواده تربیت شده است اما چون وزارت بهداشت برنامه ای برای تربیت آنها نداشته و نمی دانسته پس از فراغت از تحصیل کجاها باید ازخدمات آنها به طور صحیح استفاده کند لذا برخی از این همکاران از دست وزارت بهداشت به نحوی خارج شده و به سایر حیطه های پزشکی مانند پوست و زیبایی و ... روی آورده اند. وزارت بهداشت تعدادی پزشک دوره دیده(MPH پزشکی خانواده) نیز با رویکرد پزشک خانواده تربیت کرده است اما چون برنامه ای برای آنها نداشته است بعضا به کارهای پوست و زیبایی و مراکز ترک اعتیاد و ... روی آورده اند.

لذا اینکه ما مرتبا دور یک میز بنشینیم و تاکید نماییم که برنامه پزشکی خانواده یا هر عنوان دیگر در کشور باید اجرایی شود نمی توانیم نام آن را برنامه بگذاریم! چرا که همه این صحبت ها فقط و فقط یک ایده است. طرح سلامت خانواده که در حال حاضر توسط همکاران ما در وزارت بهداشت اجرایی شده یا می شود از نظر بنده یک ایده است نه برنامه.

نمونه برنامه در کشور ما، کتابچه های طرح گسترش شبکه های بهداشت و درمان است که کلید اولیه ایده آن از دهه ١٣٥٠ یعنی قبل از انقلاب اسلامی زده شده و در سال ١٣٦٣ اجرایی شد ومهم ترین گام یا انقلاب در نظام سلامت کشور بوده و هست.

سیاست دولت در اجرای طرح گسترش شبکه، اولویت خدمات پیشگیری بر خدمات درمانی، اولویت مناطق روستایی بر شهری و اولویت خدمات سرپایی بر خدمات بستری بوده است. در این کتابچه ها، سطوح مختلف سطح بندی هم پیش بینی شده تا در صورتیکه بیمار نیاز به خدمات تخصصی داشته باشد به سطح بالاتر ارجاع شود.

کم کم به دنبال تغییرات در شرایط اجتماعی اقتصادی فرهنگی کشور، هر پنج تا ده سال کتابچه ها بازنگری شده است، چرا که این کتاب یک برنامه است.

هر سیاستگزار یا قانونگذار این کتابچه را مطالعه کند متوجه می شود که خانه بهداشت چیست؟ نیروی انسانی مورد نیاز یک خانه بهداشت شامل چیست، چه امکانات و تجهیزاتی نیاز دارد، یک مرکز خدمات جامع سلامت چه مشخصاتی دارد و ....

به طور کلی هر تغییری در کشور قرار است اجرایی شود بایستی یک نهاد سیاست گزاری که به طور قاطع از آن حمایت کند وجود داشته باشد تا آن تغییر ثبات داشته باشد و آن نهاد از برنامه حمایت نماید. منظور این نیست که افرادش ثابت باشند بلکه سیستم ثابتی وجود داشته باشد که با تغییر افراد،دولت ها و مجلس این سیستم کار خودش را پیش ببرد و فقط انتقال دانش مدیریتی انجام دهد.

نهادی که مرتبا شرایط جهانی و کشوری را رصد کند و با توجه به شرایط اقتصادی اجتماعی فرهنگی مثل طرح گسترش شبکه، طرح های متعددی برای ارتقای نظام سلامت ارائه دهد.

لذا تا وقتی همچین نهاد سیاستگزاری ثابتی در کشور نباشد، تغییری در نظام سلامت اتفاق نمی افتد و هیچ فرد فرهیخته ای نمی تواند ادعا کند که برنامه پزشکی خانواده را اجرا میکند یا برنامه ای در این زمینه دارد.

این نهاد سیاستگزاری، بهتراست در سطح حاکمیت باشد یا در سطح ریاست جمهوری اما با الفبای مشخص و ثابت.

از سویی باید مواردی هم در نظر داشت، همانطور که میدانیم توسعه کشورها به نظام آموزشی، امنیت، اقتصاد و سلامت گره خورده است ولی بی شک بدون اصلاح نظام اموزشی، بدون اقتصاد پایدار، بدون امنیت و... هیچ نهاد سیاستگزاری ثابتی هم نمی تواند تغییری در نظام سلامت ایجاد نماید پس بایستی به این موارد هم توجه کرد.

بهترین پیشنهاد و ایده این است که از سطوح بالاتر به پزشکی خانواده نگاه کنیم یعنی با انجام چند اقدام بتوانیم طی چندین سال برنامه اجرایی داشته باشیم:

١-تعرفه ها را واقعی کنیم؛ وقتی تعرفه ویزیت یک متخصص و فوق تخصص با تعرفه پزشک سطح یک اختلاف چندانی نداشته باشد و دسترسی سهل و آسانی برای دریافت مستقیم خدمت از سطوح تخصصی وجود داشته باشد، بدیهی است که برنامه ای اجرا نمیشود ونمیتوان اجرا کرد و مردم آزادانه خدماتشان را از سطوح تخصصی دریافت می کنند، تقاضاهای القایی وجود دارد، سردرگمی مردم کماکان هست، پرداخت از جیب مردم افزایش پیدا می کند و ...

٢-بسته های تشویقی برای متخصصین و فوق تخصص ها تعیین کنیم، زمانیکه بر اساس سیاست ها و راهنماهای بالینی تدوین شده وزارت بهداشت اقدامات درمانی انجام می دهند با اینکار هم ازآنان حمایت شده و انتفاع ان به پزشک و مردم می رسد، با این اقدام از شلوغی مطب ها و مراکز درمانی کم میکنیم و پزشک متخصص ما با تعرفه واقعی با تعداد کمتر بیمار و فراغ بال، خدماتش را ارائه می دهد.

٣-مردم را در انتخاب پزشک خانواده آزاد بگذاریم و محدودشان نکنیم.

٤-فرهنگ سازی را به منظور افزایش سطح سواد جامعه و تغییر نگرش به طور گسترده با همکاری سازمانهای مربوطه انجام دهیم. تا می توانیم اطلاع رسانی کنیم هم به پزشکان وهم کادر بهداشتی درمانی و هم مردم.

٥-پتانسیل پزشکی کشور را در نظر بگیریم، براورد درستی از تعداد پزشکان و کادر بهداشتی درمانی داشته باشیم و از پزشکان، ماماها، پرستاران، پیراپزشکان و کادر بهداشتی و درمانی بخش خصوصی نیز استفاده کنیم و در واقع همه را در اجرای برنامه مشارکت دهیم، نه فقط محدود به بخش دولتی و نیروی انسانی آن بسنده کنیم.

٦-صندوق های بیمه را تجمیع کنیم تا اعتبارات و منابع مالی برنامه از یک منبع و مرجع مشخص براورد و تامین شود.

٧-با توجه به تعداد پزشک و سایر نیروی انسانی مورد نیاز، بستر لازم را برای تربیت و آموزش انها فراهم نماییم.

٨-حمایت های قانونی و سیاستگزاری را از طریق نهاد با ثباتی که پیشتر به آن اشاره شد ضمانت کنیم.

منبع:فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha