حقوق و ریاضیات، شباهتهای زیادی در ساختار و کاربرد دارند. هر دو بر اصول اولیه و بنیادینی پایهگذاری شدهاند که دیگر اصول و قواعد آنها، با ارتباط منطقی از این اصول نتیجه شدهاند و اعتبار خود را از اصول اولیه و ارزشهای بنیادین آن میگیرند. در عمل، هر دو به طور گستردهای در زندگی روزمره همه افراد به کار گرفته میشوند و هر دو از نظر یادگیری، برای بسیاری از افراد، سخت و دشوار هستند.
اهمیت ریاضی در زندگی، توسط اغلب سیستمهای آموزشی کشورها مورد توجه قرار گرفته است اما این روند در مورد حقوق، چه از نظر مجموعه قوانین جاری و لازم اجرای هر کشور و چه از نظر حقها و ارزشهای بنیادین، به کار گرفته نشده است.
در حالی که افراد هر روز و میتوان گفت در همه رفتارهای فردی و جمعی خود، تابع مجموعهای از مقرارت هستند و در مقابل نقض این قواعد، مسوولیت خواهند داشت و در زمینه تضییع شدن حقشان نیز مجموعهای از قواعد و نهادهای حمایتی وجود دارد.
بسیاری از افراد از بسیاری از قوانین و قواعد مربوطه بیاطلاع هستند و با صرف هزینه و زمان، اطلاعات و آگاهی لازم در زمینههای مرتبط به خود را کسب میکنند.
علاوه بر خلاء آموزشهای اولیه حقوقی در سیستم آموزشی، سخت و ثقیل بودن ادبیات حقوقی هم باعث میشود که حتی افراد تحصیل کرده هم، با وجود مطالعه و دسترسی به مطالب متنوع از طریق فضای مجازی، به اطلاعات مفید و درستی دست پیدا نکنند.
به نظر میرسد که برای داشتن شهروندانی قانونمدارتر و حفاظت از حقهای فردی و جمعی و احقاق این حقوق، جامعه نیاز به آموزش حقوق به زبان ساده برای همگان دارد.
در ابتدا افراد باید با حقوق، بر اساس اصول اولیه و بنیادین و ارزشهای پیش فرض آن آشنا شوند و توانایی تفکر حقوقی در همه مسائل و موقعیتها را پیدا کنند و در سطوح بالاتر، افراد بر اساس نیازهای خویش، امکان دسترسی به آموزشهای تخصصی تری را داشته باشند.
به نظر میرسد جامعهای که سطح اطلاعات حقوقی در آن افزایش مییابد در زمینه احقاق حقوق فردی و اجرای فرمول پیشگیری بهتر از درمان موفق تر است و افراد با آگاهی از حدود حقوق، اختیارات و مسوولیتهای خویش، در بسیاری از موارد از تضییع حقوق خود جلوگیری میکنند و در صورت بروز مشکل، با چشم بازتر و اطلاعات کاملتری برای احقاق آن اقدام میکنند که همین مساله به سهولت و سرعت در روند دادرسی هم منجر خواهد شد.
علاوه بر فایدههای فردی این مساله، در زمینه تصمیم گیریهای جمعی هم افراد تصمیمات درست و واقع بینانهتری اتخاذ میکنند و کمتر تحت تاثیر شعارهای عوام فریبانه قرار میگیرند و با افزایش قدرت تفکر حقوقی درست، بینش سیاسی آنها هم ارتقاء پیدا میکند.
زهرا جنت، کارشناسی ارشد حقوق بشر، مولف
نظر شما