حادثه ریزش ساختمان متروپل آبادان همچو بسیار از حوادث پر از ناگفتههاست، پر از بغضهایی که پشت چهره آنهایی که آمدهاند برای امداد و یاریرسانی جا خوش کرده است.
سیده پریا میرطالبی/ زمین تب دارد و سرزمینمان عزادار، در گوشهای از این سرزمین؛ نزدیک دو هفته است ساختمانی فروریخته و زیر آوارش پر است از زندگیهای دفن شده و مرگ تدریجی آرزوهای کالی زیر خروارها خاک. همچو بسیاری از حوادث، مردم مات و مبهوت به دنبال سوسوی امیدی اند؛غم است و درد و رنج که نشسته بر رخ مردم و چشمانی که به نظاره ایستاده اند تا شاید گمشدهشان پیدا شود، دلشان آرام شود.
شعار نیست اگر بگوییم امدادگران یک تنه قد علم کردهاند در برابر تمام این سختیها و همه آنچه کلام قاصر است از بیانش در وجودشان پنهان میکنند. قسم و عهدشان، خستگی ناپذیری و مردِ میدان بودن است در روزهای ناملایم و سخت؛ روزهایی که قد همه ظهرهای جنوب کش می آیند و هر لحظه اش آواری است بر جان و روح انسان.چقدر به بودن این فرشته های نجات دلگرم هستیم.به بودن آنهایی که از لحظه عضویتشان در جمعیت هلال احمر، تعهد به برقراری صلح و دوستی و خدمت بی طرف و بی غرض میدهند.
حادثه ریزش ساختمان متروپل آبادان همچو بسیار از حوادث پر از ناگفتههاست، پر از بغضهایی که پشت چهره آنهایی که آمدهاند برای امداد و یاریرسانی جا خوش کرده است. گاهی نباید توصیف کرد صحنههایی که در دل این حوادث اتفاق میافتد، مردم طاقت ندارند، دلشان میلرزد غم مینشیند بر جامعه. اما باور کنیم یا نکنیم سخت است لحظات بر امدادگرانی که در دل آوار و آتش و طوفان و هزار و یک بلا و حادثه، دنبال جانی میگردند و هربار که کسی با چشمان منتظر از گمشدهاش میپرسد، باید قلبشان لحظهای متوقف شود، عرق شرم بر رخشان بنشیند و فقط سر تکان دهند...
اما با همه این لحظات سخت، آنها یکدل و یک صدا و با هر تخصصی از سراسر ایران خود را به میدان میرسانند و تا توان دارند و میتوانند در میدان حوادث می مانند تا سایه آرامش برگردد بر زندگیهای غم دیده و به درد آمده که این عمل مصداق «بنی آدم هایی است از بهدرد آمدن عضوی بی قرارند» است. بنی ادم هایی که میآیند و میمانند در دل حوادث و همین بودنهای به موقع و سروقت، مسئولیت در برابرشان را بیشتر میکند و باید حفظ و مراقبت شوند تا بمانند تا همیشه برای مردمان این سرزمین.
بدون شک نمیتوان از عوارض روحی – روانی که حوادث برای امدادگران به یادگار میگذارد به سادگی عبور کرد؛ بار روحی این حوادث تلخ و ناگوار همواره بر روح و جان آنها سایه میاندازد و همین مسئله حمایت از امدادگران و کاستن فشارها و تنیدگی ها و پیشگیری از تبدیل آنها به مشکلات شدیدتر را دو چندان میکند و ضروری است بعد از هر حادثه ای امدادی به یاری امدادگران برسد؛ تا جان دوباره بگیرند تا روح شان از آنچه دیده و آنچه بیان نکرده سبک شود؛ اگر از این امداد بعد از روزهای سخت امداد، عبور کنیم اگر نادیده بگیریم؛ امیدهای مردم در لحظات سخت را نادیده گرفته ایم از شریانهای حیات جامعه به وقت سختی چشم پوشی کردهایم...
نظر شما