وقتی زنی جهان را از آغوش خانه آغاز میکند، روایت دکتر آسیه جوکار، روایت زنی است که زندگی را قطعهقطعه نکرد.
به گزارش خبرگزاری سلامت(طبنا)مازندران،زن، وقتی جهان را از آغوش خانه آغاز میکند، روایت دکتر آسیه جوکار، روایت زنی است که زندگی را قطعهقطعه نکرد. او نخواست میان مادری و شغل، میان فرزندآوری و کارآفرینی، میان ایمان و حضور اجتماعی یکی را قربانی دیگری کند. برای او، زن بودن یعنی توانِ باهمبودن؛ یعنی جمعکردن نقشها نه حذف آنها.
دکتر آسیه جورکار متولد ۱۳۵۹ در ساوه است؛ زنی که مسیر زندگیاش نه فقط با مدرک و عنوان، بلکه با ایستادن در لحظههای سخت تعریف میشود. روایت او، روایت انتخابهایی است که آسان نبودند، اما آگاهانه بودند.
سال ۱۳۷۷ وقتی دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران شد، خیلی زود فهمید که تنها درس خواندن کافی نیست. او دغدغه داشت؛ دغدغه دین، علم و جامعه. میخواست ثابت کند دینداری مانع تلاش علمی نیست. میخواست تصویری متفاوت بسازد از زنی مذهبی که شبها تا دیر وقت درس میخواند و روزها در متن جامعه نفس میکشد.
ازدواج در سال ۱۳۸۶ و تولد نخستین فرزند، او را وارد مرحلهای تازه از زندگی کرد؛ مرحلهای که بسیاری تصور میکنند باید یکی را فدای دیگری کرد؛ یا علم یا مادری. اما او راه سومی ساخت. خودش میگوید: «دست تنها زندگی کردم؛ خانمی شاغل بودم که فرزندم را به دندان میکشیدم.» جملهای که بوی شببیداری، خستگی و در عین حال امید میدهد.
قبولی در تخصص طب سنتی دانشگاه تهران نقطه اوج تلاشهای علمیاش بود؛ آن هم در حالی که همزمان در ساری تدریس میکرد. مسیر رفتوآمد، فشار کار و مسئولیت خانه، چیزی از عزمش کم نکرد. در سال ۱۳۹۵، با تولد فرزندان دوقلو، زندگی بار دیگر او را آزمود؛ آزمونی سنگین اما شیرین.
امروز دکتر جورکار، دانشیار گروه طب ایرانی، عضو شورای پژوهشی مرکز تحقیقات طب سنتی و مکمل پژوهشکده اعتیاد و عضو فدراسیون جهانی طب سوزنی–موکسا در پکن چین است. اما پشت این عناوین، زنی ایستاده که باور دارد علم بدون انسانیت، درمان نیست. دریافت نشان حکمت و عنوان استاد اول طب سنتی کشور، برای او پایان راه نبود؛ بلکه مسئولیتی تازه بود.
او از سالهای جوانی، حتی زمانی که فرزندانش کوچک بودند، فعالیتهای اجتماعیاش را کنار نگذاشت. بچهها را از ساعت سه بعدازظهر با خود به مسجد میبرد و همانجا بود که نخستین جرقههای کنش اجتماعیاش زده شد. در نسخهنویسیهایش، همیشه نگاهش به جیب مردم بوده است؛ میگوید پزشک باید درد را بفهمد، نه فقط بیماری را.
دغدغه بزرگ او، فقدان الگوهای در دسترس برای جوانان است؛ جوانانی که میخواهند ازدواج کنند، فرزند داشته باشند، کار کنند و در عین حال، از علم و ایمان فاصله نگیرند. برای همین گاهی خطاب به «همسر آینده» مینویسد؛ نه از سر خیال، بلکه برای پر کردن خلأ گفتوگویی که نسل امروز با آن تنها مانده است.
به باور دکتر جورکار، مشکل بسیاری از چالشهای حوزه سلامت، نه کمبود دانش، بلکه مسئله فرهنگ است. او تأکید میکند که چارچوبهای قانونی و اخلاقی در بستر اسلام تعریف شدهاند، اما نسل جدید، نسلی آزاداندیش است و باید با فهم، نه تحمیل، با او سخن گفت. «همه جوانان، پسران و دختران ما هستند»، میگوید و هشدار میدهد که تصور مالکیت بهشت، مانعی جدی برای اصلاح تفکر است.
او معتقد است وقت آن رسیده که پتانسیل زن ایرانی و زن مسلمان نه در شعار، بلکه در عمل به جهان نشان داده شود؛ زنی که میتواند مادر باشد، استاد باشد، پژوهشگر باشد و در عین حال، جامعهاش را تنها نگذارد.
او افزود: باور دارم کارآفرینی تنها در ساختن شرکت و برند خلاصه نمیشود. گاهی کارآفرینی، پرورش انسانی است که فردا جهان را انسانیتر میکند. مادری در نگاه او، وقفهای در مسیر رشد نیست؛ ریشهای است که زن را محکمتر میکند و به تصمیمهایش عمق میبخشد. زنی که مادر میشود، از زندگی عقب نمیماند؛ اگر تنها نماند، جلوتر هم میرود.
دکتر آسیه جوکار شغل را ابزاری برای معنا میداند، نه صرفاً معیشت. او از زنانی سخن میگوید که میخواهند کار بیافرینند، اثر بگذارند و سهمی از اقتصاد و فرهنگ داشته باشند، بیآنکه از حق مادری چشم بپوشند. زنانی که باور دارند فرزندآوری پایان مسیر نیست، بلکه آغازی تازه برای مسئولیتپذیری عمیقتر است.
در این روایت، زن مجبور به انتخاب میان «خانه» و «جامعه» نیست. خانه، نقطه شروع جامعه است و زن، پل میان این دو. او میتواند هم در آغوش فرزندش آینده را بسازد و هم پشت میز کارش، امید تولید کند. این راه آسان نیست، اما شدنی است؛ اگر نگاهها تغییر کند و حمایتها واقعی باشد.
روایت دکتر آسیه جورکار، روایت زنی است که انتخاب کرد کم نیاورد؛ نه از علم، نه از ایمان و نه از مادری. روایتی که میتواند برای نسل امروز، نه یک دستور، بلکه یک امکان واقعی باشد.
-
نظر شما