به گزارش خبرنگار گروه بهداشت و درمان خبرگزاری سلامت، کووید19 ویروس کوچکی است که اندک اندک به دغدغه ساکنین کره زمین تبدیل شد. در ایران هم نام کرونا در حافظه مردم کشور ما حک شد و کمتر نقطهای از ایران وجود دارد که با این ویروس مواجه نشده باشد. این روزها با افزایش روز افزون آمار مبتلایان و جان باختگان مواجهیم که زحمت کادر درمانی که از بهمن ماه سال گذشته تا به امروز یک نفس کار میکنند را دوچندان کرده است. تامین تجهیزات و امکانات حفاظت فردی و استخدام نیروی جدید از تمهیداتی است که دولت، وزارت بهداشت و نهادهای مربوط باید در انجام آن بکوشند. در ادامه بررسی وضعیت بیمارستانها، در بخش دوم، این بار با کادر درمان چهار استان کشور گفت و گو کردیم. از مشکلاتی که پرستاران استانهای خراسان رضوی، گیلان، آذربایجان شرقی و خوزستان با آن مواجه هستند؛ کمبود نیروی انسانی، نبود تهویه مناسب در رختکن برخی بیمارستانها به خصوص شهر مشهد، تهیه سخت ماسک و دیگر امکانات است. در ادامه گفت و گوی خبرگزاری سلامت با چند تن از پرستاران شهرهای مختلف ایران را میخوانید.
پرستاری که کرونا برای او عوارض داشت؛
توان نفس کشیدن نداشتم!
خطه سرسبز استان گیلان همیشه پذیرای مسافران بسیاری از مناطق مختلف ایران بوده است. با شیوع کرونا از مردم خواسته میشد تا در خانه بمانند و از مسافرت عغیرضروری خودداری کنند اما عدهای به توصیهها عمل نکردند و با سفر به این استان، باعث رشد روز افزون آمار مبتلایان در گیلان شدند. وضعیت فعلی بیمارستانهای این استان را از یکی از پرستاران با سابقه آن جویا شدیم.
یکی ازمدیران پرستاری بیمارستانهای رشت که در بهمن ماه مبتلا به کرونا شده و شرایط سختی را تجربه کرده بود، از نحوه ابتلای خود گفت: از ۲۳ بهمن احساس ضعف، خستگی مفرط، تب ۳۹ درجه و درد عضلانی شدید داشتم. البته در آن زمان تعدادی زیادی از پرسنل بیمارستان باهمین علایم مراجعه میکردند. ما تصور میکردیم که بعد از بارش برف دچار بیماری آنفلولانزا شدهایم. من فرد بسیار فعالی بودم اما زود خسته میشدم با پزشک مشورت کردم. او آزمایش CBC,CRP,ESR سرم تراپی، تزریق مسکن و استراحت تجویز کرد. بعد از یک هفته بهبودی حاصل نشد. کم کم دچار تنگی نفس شدم بطوری که انگار کسی گلویم را فشار میداد؛ دچار زجر تنفسی شده بودم. به درخواست پزشک معالج سیتی اسکن ریه انجام دادم که درگیری ریوی رویت شد. در بیمارستان بستری و یک روز بعد دچار گاستروانتریت (اسهال و استفراغ) شدید و افت فشار خون شدم. درمان چندان موثر نبود. سیتی اسکن ریه تکرار شد و متوجه شدم درگیری ریوی شدت بیشتری پیدا کرده بود. میزان اکسیژن شریانی خون به۹۰ درصد افت کرده بود که مشاوره بیهوشی درخواست شد.
او افزود: در آن زمان بیماری هنوز ناشناخته بود و کیت اختصاصی برای انجام آزمایش PCR نداشتیم. به پیشنهاد پزشکی در تهران قرص هیدروکسی کلرکین و کلترا را به سختی تهیه کردم. اینها را سه روز مصرف کردم و علائمم کمتر شد اما دچار عارضه دارویی نظیر قارچ دهان، عوارض کلیوی و کبدی شدم. استفاده از هیدروکسی کلرکین امروز منسوخ شده است و عوارضی مانند ریزش شدید مو و بینظمی قلبی دارد. اما کلترا با دستور پزشک تجویز میشود.
استرس امانم را بریده اما باید شاداب باشم
پرستار استان گیلان ادامه داد: ۲۳ روز در شرایط بد و وخیم تنفسی بستری شدم. هوشیار بودم اما دچار زجر تنفسی شده بودم. با رسیدگی پزشکان، متخصص بیهوشی و کادر درمان بهبود پیدا کردم اما دوره نقاهت بسیار سختی بود به طوری که یک ماه پس از ترخیص هم تنگی نفس داشتم. در اسفند ماه هم کادر درمان بسیار مبتلا شدند و یکی از پرسنل اتاق عمل را از دست دادیم. در همان زمان به دلیل وحشتی که ایجاد شد، برخی استعفا دادند و این کار افراد باقیمانده را سخت کرد. از دکتر حقیقی فلوشیپ بیهوشی تشکر میکنم که تمام مدت بر بالین بیماران بودند.او ادامه داد: اکنون باتوجه به اینکه هویت ویروس کرونا مدام درحال تغییر است، تست PCR تشخیصی برای بیماران انجام میشود. گاهی با بیمارانی مواجه میشویم که جواب تستشان منفی است اما علایم بالینی دارند. پزشک معالج درمان حمایتی را شروع میکند و با درخواست تست مجدد، نتیجه مثبت میشود. موارد مختلفی مثل نوع نمونهگیری، انتقال نمونه و نحوه انجام آزمایش در جواب آزمایش تاثیر دارد. در بیمارستانها بیشتر به علائم بالینی توجه میشود.
این پرستار که عوارض ابتلا به بیماری کرونا هنوز همراه اوست با وجود خستگی مضاعف و ضعف عمومی همچنان در حال خدمترسانی است. او ادامه داد: در دلنوشتههایم مینویسم؛ استرس امانم را بریده اما باید این دلهرهها را پنهان کنم تا نگرانی درونم را به دیگران منتقل نکنم. هر روز به خودم میگویم باید شاداب باشم تا به دیگران امیدواری بدهم. او از وضعیت فعلی بیمارستانهای شهر رشت توضیح داد: باتوجه به دستورالعمل دانشگاه علوم پزشکی؛ تمام بیمارستانها باید بیماران مبتلا به کرونا را به بیمارستان «رازی» ارجاع دهند. از دیروز ظرفیت این بیمارستان پر شد و باتوجه به پر بودن تختهای بخش مراقبت ویژه تنفسی در بیمارستان ما برای پذیرش بیماری که نیاز به بخش مراقبت ویژه تنفسی داشت با کمک ستاد هدایت در بیمارستان دیگری پذیرش گرفتیم. همچنین لاهیجان، سیاهکل و لنگرود هم آمار بالایی دارند. البته در زمان بحران بیمارستان ما از عملهای جراحی غیرضروری کم کرد و بخشهایی را به بیماران کرونایی اختصاص داد.ماسک، دستکش و محلول ضدعفونی کننده سخت تهیه میشود
از او در مورد تجهیزات و امکانات حفاظت فردی پرسیدیم که عنوان کرد: در بیمارستانها در بخش مراقبت ویژه تنفسی تخت کم داریم. اکثر نیروها درگیر بیماری شدهاند و کمبود نیرو داریم. در بیمارستانها ماسک، دستکش و محلول ضدعفونی کننده به سختی تهیه میشوند. در سطح شهر هم تهیه این موارد سخت است، قیمت زیادی دارد و در چند روز اخیر هم موجود نیست.
در ادامه از برخورد مردم با کرونا و کادر درمان گفتیم. این پرستار از اصرار همراهان بیماران برای حضور در بیمارستان گلایه کرد و گفت: مردم کرونا را جدی نگرفتهاند. گاهی حتی بدون ماسک و دستکش به بیمارستان میآیند. توانی که ما باید صرف کارمان کنیم صرف قانعکردن همراهان میشود. انتظار داریم مردم ما را درک کنند. هنوز مردم برای مسافرت به گیلان میآیند. در کمربندی لاهیجان ترافیک سنگین داشتیم. پارکها پر از مسافر است. خریدهای غیرضروری در سطح شهر انجام میشود. چند روزاخیر با هشت نفر مراجعه کننده از یک خانواده بدون ماسک که اصرار به ملاقات بیمارشان را داشتند مواجه شدم که میگفتند ما حالمان خوب است علائم نداریم. هنوز هستند کسانی که ماسک و دستکش را جدی نمیگیرند. هنوز هستند کسانی که ماسک و دستکش را جدی نمیگیرند. از مردم عزیز تقاضا دارم پروتکلهای بهداشتی، شست و شوی دستها و فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کرده و از انجام کارهای غیر ضروری اجتناب کنند.مادر آلزایمری که پرستارها نقش فرزندش را بازی کردند
شهر مشهد هم از شهرهایی بود که با آمار بالای مبتلایان به کرونا مواجه شد. گذشته از بیمارستانها قسمتی از زحمت و تلاش کادر درمان هم مربوط به نقاهتگاههایی است که بیمارانی که وضعیت بهتر ی دارند برای تکمیل پروسه درمان و کاستن از فشار وارد بر بیمارستانها به آن مراکز منتقل میشوند. فاطمه صباح؛ پرستاری از مشهد است که سه ماه دور از خانواده و در شیفتهای جهادی همراه بیمارانی بود که حتی اجازه ملاقات با خانوادههایشان را نداشتند. پرستاری که مادرش سکته کرد اما او چون پرستار بیماران کرونایی بود، نتوانست حتی به ملاقات مادرش برود. او از تنهایی بیماران مبتلا به کرونا گفت: برخی از بیماران مجدد دچار تنگی نفسهای شدید میشدند و مجبور بودیم دوباره آنها را به بیمارستان اعزام کنیم. مردم ترس داشتند، بعضی از بیماران حتی بعد از بهبودی در مرکز میماندند چون کسی دنبال آنها نمیآمد. دوره نقاهت ۱۴ روز بود اما برخی را تا یک ماه هم نگه میداشتیم. رسمی در مشهد داریم که کسی که فوت میکند را به طواف حرم میبریم اما این بیماران غریبانه دفن میشوند. مادر پیری را در نقاهتگاه گذاشتند و کسی زنگ نمیزد تا حالش را بپرسد و مادر بیتابی میکرد. ما به جای دخترش به او زنگ میزدیم یا تماس تصویری میگرفتیم. میگفت: «با یتیمی بچهها را بزرگ کردم». استاد دانشگاه علومپزشکی در مرکز بود که چشم انتظار فرزندانش بود درست است که نباید میآمدند اما حتی تماس هم نمیگرفتند. گاهی سنگ صبور بیماران هستیم. آنها خیلی با ما درد و دل میکنند. من فکر میکنم به جنبه روانی بیشتر نیاز داردند تا جسمی! با دعای بیماران مادرم خوب شد.
شبیه به رزمندگان جنگ هستیم؛
آنها روحیه داشتند، ما نداریم
او ادامه داد: مردم متوجه شرایط نیستند. نقاهتگاه را دوباره راه انداختیم. بعضی از پرستان را دعوت به کار استقبال نمیکنند. دولت حق کرونا را پرداخت نکردهاند. ما فکر میکنیم شبیه به رزمندگان جنگ هستیم اما آنها روحیه داشتند، مردم و دولت پشتیبانشان بودند اما ما میبینیم مردم رعایت نمیکنند. از طرفی بهقدری کمبود نیرو داریم که اگر کسی مبتلا شود به جای دوهفته مرخصی مدت کمتری به او استراحت میدهند و میگویند اگر علامت ندارید به سر کار برگردید. من همزمان به سامانه ۴۰۳۰ وصل هستم. حس خوشی دارم چون مردم من را دعا میکنند. ماسک هر شیفت یک عدد ولی ماسک ۶ ساعت کارایی دارد. دستگاههای اکسیژن هست اما مجبورند تجهیزات را به جای آی سیو در اتاقهای معمولی بگذارند تا زمانی که تختهای آی سیو خالی بشود. مریض بدحال و جوان زیاد داریم. مردم فکر میکنند نقاهتگاه سوله است اما مرکزی اقامتی سیاحتی متعلق به ارگان خاصی است که به این کار اختصاص داده شده است.
جنگ با کرونا در تب ۵۲ درجهای خوزستان
در ابتدا تصور بر این بود که شهرهایی با آب و هوای گرم آمار کمتری از مبتلایان خواهند داشت اما چندی بعد اخبار مبتلایان به کرونا در استان خوزستان به تیتر یک رسانهها تبدیل شد. اکنون این استان در وضعیت قرمز قرار دارد. یکی از پرستاران استان خوزستان و شهر سوسنگرد از وضعیت فعلی بیمارستان گفت: با شیوع کرونا ما بخشهایی را به کرونا اختصاص دادیم و دو اتاق آیسیو ویژه درست کردیم. در ماههای اردیبهشت، خرداد و تیر آمار بیماران بالا بود و حتی در بخش جا نداشتیم و مجبور میشدیم بیماران را به قرنطینه خانگی بفرستیم. وضعیت بیمارستان رازی اهواز هم مناسب نبود و به اندازهای آمار مراجعین بالا بود که به بیماران ما پذیرش نمیدادند. بیمار بدحال و فوتی هم بسیار بود اما با شروع مرداد ماه و رعایت کردن مردم آمار کمتر شده است. این روزها دیگر بیمار اعزامی به اهواز نداریم. اکنون مردم بیشتر رعایت میکنند. اوایل حتی قبول نمیکردند که ماسک بزنند. البته به تازگی درگیری جوانان بیشتر شده است. او با اشاره به گرمای ۵۲ درجهای هوا در خوزستان و مشقت استفاده از لباسهای محافظ در این هوا، ادامه داد: هوا به اندازهای گرم است که چند روز در هفته ادارات را تعطیل میکنند. گلایه از کمبود نیرو و فشار کاری بسیاری که بر دوش کادر درمان است به دردمشترک و خواسته تمام پرستاران و پزشکان است که این پرستار خوزستان هم به آن اشاره کرد، او ادامه داد: رئیس دانشگاه علوم پزشکی و مسئولین وزارت بهداشت برای بازدید به بیمارستان آمدند و قول دادند نیروی جدید به ما بدهند اما فعلا وضعیت مناسبی نداریم. ما از نیروهای بخشهای دیگر کم و به بخش کرونا اضافه کردیم. خیلی از همکاران مبتلا شدند. همه بخشها (اطفال، زنان و دیگر بخشها و حتی پرسنل اداری) درگیر شدند حتی زایشگاه به دلیل ابتلای پرسنل رو به تعطیلی بود. کمبود تجهیزات داریم. زمانی که میخواستیم بخش کرونا را باز کنیم مجبور شدیم از تجهیزات بخش مردان استفاده کنیم؛ تجهیزات اضافهای برای این کار نداشتیم. او اضافه کرد: البته از نظر تهویه بیمارستان مناسب است و کارشناس محیط داریم. اوایل ما کمبود ماسک و دستکش داشتیم که دوستانی از بسیج دانشگاه تهران؛ خانم وسکویی و همکارانشان هم لطف کردند و لوازم حفاظت فردی برای ما فرستادند که از آنها تشکر میکنم. کووید۱۹ به ریههای کودکان هم رحم نکرد او از تلخترین مشاهدات خود افزود: همکار بازنشستهای داشتم مبتلا شده بود و سطح اکسیژن خونش به ۶۰ رسید و فوت کرد. دختر جوان سی سالهای هم بود که آرایشگاه داشت، تعطیل نکرده و مبتلا شده بود. دیر به بیمارستان مراجعه کرد و سطح اکسیژن خونش به ۶۰ رسید (اکسیژن خون نباید کمتر از ۹۳ باشد) و فوت کرد. بخش دردناک گفت و گو با پرستار خوزستان صحبت از کودکانی بود که به کرونا مبتلا شدهاند، او افزود: کودک زیر ده سالی داشتیم که مبتلا شده بود و به دلیل شرایط وخیم و نیاز به آیسیو به اهواز اعزام شد. کودک ده ساله دیگری هم داشتیم که ابتدا مادربزرگش مبتلا شده بود، بعد پدرش و درنهایت این کودک! کرونا ریههای این کودک را هم درگیر کرده بود. این پرستار از بیشترین دلایل ابتلای بیماران، گفت: در خوزستان قومها و عشیرههای بسیاری زندگی میکنند. خانوادههای گستردهای هستند که رفت و آمد، دید و بازدید و عروسی زیاد دارند. بسیاری از مبتلایان از حضور در جمعهای خانوادگی، عروسی و عزا مبتلا شده بودند. غسالخانه کرونایی در بیمارستان او بیان کرد که وزارت بهداشت پروتکلی به بیمارستانها اعلام کرد که براساس آن محلی برای تطهیر پیکر بیماران فوت شده بر اثر کرونا مشخص شد که دو نفر از بستگان متوفی با لباس محافظ با نظارت کارشناس بهداشت محیط بیمارستان و یک روحانی کار غسل و کفن را انجام میدهند. خانواده اجازه حضور ندارند و دفن با حضور همان تعداد انجام میشود. پرستار خوزستان افزود: از مردم میخواهم ماسک بزنند، از تجمعات دوری کنند و دستهایشان را بشورند. ما که بیمارستانی و شش ماه است که مدام در تماس با بیماران هستیم، با رعایت نکات بیمار نشدیم. پس اگر مردم رعایت کنند درصد بیماری کمتر میشوند. ما نمیتوانیم مرخصی بگیریم. چون کمبود نیرو داریم. فشار کاری زیاد است. او درخصوص وضعیت روانی بیماران گفت: در بسیاری از بیماران استرس باعث وخامت حالشان میشود. مادر یکی از پرسنل که دیابت هم داشت مبتلا شد اما مدام میخواست دخترش پیشش بماند. واقعا اگر به این بیماران آرامش بدهیم در وضعیتشان تاثیرگذار است. ما در بیمارستان روانشناس داریم اما هیچ کس مانند خانواده نمیشود.کرونا هدیه مراسم عروسی به اهالی یک روستا
آدربایجان شرقی هم از جمله استانهایی بود که در وضعیت قرمز قرار گرفت. با یکی از پرستاران این استان که در بیمارستان امام خمینی شهر سراب فعالیت میکند، گفت و گو کردیم. او توضیح داد: سراب شهر کوچکی است و در ابتدا فقط یک بخش کرونا و یک آیسیو داشتیم اما اکنون تعداد بخشهای کرونا را به دلیل افزایش مراجعین، به سه بخش افزایش دادیم. در روزهای اول مردم از ما که در بخش کرونا کار میکنیم، میترسیدند. یک ماه تنها در آن بخش کار میکردیم و کسی برای کمک نمیآمد. هر روز در بخش دعوا بود که بعضی از پرستاران میخواستند بخش خود را عوض کنند. بیمارانی بودند که میترسیدند بستری شوند. فکر میکردند در بیمارستان میمیرند.
او ادامه داد: بیشتر مراجعین جوانان هستند. اکثر آنها هم در مراسم عروسی، عزا و یا مسافرت مبتلا شدهاند. بیمار ۴۸ سالهای داشتیم که روزهای اول حال خوبی داشت اما به مرور وضعیتاش رو به وخامت رفت و فوت کرد. من فکر نمیکردم فوت کند و بسیار ناراحت شدم. کمبود نیرو داریم دو پرستار برای ۲۵ بیمار واقعا کم است. اما از لحاظ امکانات خوب هستیم. در شرایطی هم که کاری از دست ما برنمیآید بیمار را به شهر تبریز اعزام میکنیم. از همکاری داشتیم که حالش وخیم شد، اعزام کردیم و متاسفانه فوت کردند. این پرستار در بخش دیگری از گفت و گو از مواجه مردم گفت: برخی از همراهان بدون ماسک و دستکش به بیمارستان میآیند. در روستایی مراسم عروسی برگزار شده بود و تعداد زیادی مبتلا شدند. ما هر روز از آن روستا بیمار کرونا داریم. زمانی که میپرسیدیم چرا به مراسم رفتی میگفتند: زشت بود نمیشد نرویم. مسافران زیادی هم از تهران داشتیم که مبتلا شدند.همدلی حلقه مفقوده مبارزه با کرونا
در شرایط کنونی که تمام استانهای کشور درگیر با ویروس کرونا هستند؛ اندک خواسته پرستارانی که در شهرهای دیگر غیر از تهران مشغول به فعالیتاند، تامین تجهیزات است. همچنین بزرگترین معضل خستگی مفرط کادر درمان به دلیل کمبود نیروی انسانی است. مدافعان سلامت مردم این روزها بیش از گذشته نیازمند حمایت از جانب دولت و مردم هستند. شاید بتوان گفت همدلی حلقه مفقوده این روزها در مقابله با اپیدمی ویروس کرونا است. بخشی از این همدلی را مسئولین باید با تامین تجهیزات، استخدام نیروی جدید و حمایت مالی و شغلی از کادر درمان نشان دهند. بخشی نیز شامل همراهی مردم در رعایت نکات بهداشتی، استفاده از ماسک، دوری از تجمعات میشود که میتواند کمی از بار روانی وارد به کادر درمان کم کند. وظیفه ما در جایگاه رسانه نیز اطلاعرسانی، مطالبه از مسئولین و فرهنگسازی میان مردم در رعایت نکات بهداشتی است تا از این بحران عبور کنیم.
گزارش: پرستو خلعتبری
نظر شما